خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۴۸
یکی از دوستان گفت: حاجی! مشکل عمده برای رأی نیاوردن، خود شما بودی. حاج آقا طالبیان گفت: چطور؟! آن دوستمان پاسخ داد: یادت هست یکی از کاندیداهای روحانی آمد خدمت شما و گفت که با این هفت - هشت هزار راي حاضرم به نفع شما کنار بروم، شما چه پاسخ دادی؟

نوید شاهد همدان:

مراد کفراشی: به روستایی برای تبلیغات نمایندگی رفته بودیم. آن جا متوجه شدیم که روستا مسجد ندارد. حاج آقا طالبیان اصلا فراموش کرد برای چه کاری به آنجا آمده؟ شروع به جمع آوری پول کرد. اول از همه خودش مبلغی پیشنهاد داد، بعد هم شروع کرد به توضیح احکام دین و تبلیغ به خاطر خدا و اسلام و بسیج و پرداختن به جبهه و امام، خلاصه از آن چه نگفت، خودش بود و نامزدی انتخابات مجلس.

آن روز بنای ساخت مسجد روستا گذاشته شد.

بعد از انتخابات عده ای از دوستان با ناراحتی به شهید طالبیان گفتند: حاج آقا! رأی نیاورید!

گفت: خب، نیاوردم. چرا شما ناراحتید؟! مگر غیر از این است که ما در مدت تبلیغات فقط برای رضای خدا انجام وظیفه کردیم. شما کجا دیدید من صحبتی از قول آب و برق و تلفن و جاده و حمام و پل و اینها به مردم داده باشم؟! بلند شوید دو رکعت نماز بخوانید، ناراحتی نکنید.

یکی از دوستان گفت: حاجی! مشکل عمده برای رأی نیاوردن، خود شما بودی.

حاج آقا طالبیان گفت: چطور؟!

آن دوستمان پاسخ داد: یادت هست یکی از کاندیداهای روحانی آمد خدمت شما و گفت که با این هفت - هشت هزار رأي حاضرم به نفع شما کنار بروم، شما چه پاسخ دادی؟

حاجی دوباره پرسید: . خب، بگو چی گفتم؟

دوست مان گفت: گفتی که چون شما روحانی هستی و رقیب اصلی بنده هم روحانی است و بنده یک معلم معمولی هستم، اگر شما به خاطر خدا می خواهی کنار بکشی، باید به نفع رقیب بنده که روحانی است کنار بکشی؛ نکند مردم فکر کنند خدای ناکرده بین روحانیت اختلاف هست!

حاجی لبخندی زد و گفت: عزیزم! مگر بد گفتم!
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده